یا مهدی

اللهم عجل لولیک الفرج
  • خانه 

خنده و گریه فرشته مرگ

14 تیر 1403 توسط بانو

✨﷽✨

 

✍از عزرائیل پرسیدند؛ تا به حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟

 

➕عزرائیل جواب داد:

🔹یک بار خندیدم،

🔸یک بار گریه کردم

🔹و یک بار ترسیدم.

 

🔸"خنده ام” زمانی بود که به من فرمان داده شد جان مردی را بگیرم، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت:

کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم…

 

🔹"گریه ام” زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی را بگیرم، او را در بیابانی گرم و بی درخت و آب یافتم که در حال زایمان بود…

منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم…

دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم…

 

🔹"ترسم” زمانی بود که خداوند به من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشتر می شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.

 

🔸در این هنگام خداوند فرمود:

میدانی آن عالم نورانی کیست؟

او همان نوزادی ست که جان مادرش را گرفتی. 

من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که با وجود من، موجودی در جهان بی سر پناه خواهد بود.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یا مهدی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس